Home Back Bax Me Design
[ 【M】【e】 ]

 

 کلماتُ به بردگی میگیرم و جملاتُ بازی میدم

نه مخاطبی در کاره و نه کسی رو ناجی دیدم

دست نوشته قلمه خودمه و فکر نکن که از رازی میگم

اینجا منمُ ی فاز سنگین فارغ از دنیای رنگین

منمُ  افکار غمگین جدا از حرفای ننگین 

    

این منم ی بی دل که رنگ سختیارو دیده

این منم ی بی نقاب که تو آینه میشه قاب

این منم ی بی صدا که حرف میزنه با نگاه

【بـے נڵ】  

 تمامی اشعار متعلق به شخصِ خودمه نه دیگری 

کارم شعر نوشتنِ و تو مغزم سرچ میکنم

مثل بعضیا تو گوگل متولد نشدم

 بقیه وبام

✔ ؋ـآز مـטּ ✔ 

 ∭ آخــریـטּ پـآیـآטּ ∭

➷خـבایے خـבا غریبـہ➹


[ 【g】【o】【d】 ]

ی اشتباه کوچیک باعث مرگ ی نفر میشه و حالا ی اشتباه 

زندگی منو بهم برگردوند 

خدایا عاشقتم 


[ 【I】 ]

Redhead Model Bokeh HD Wallpaper

من برای کسایی 2 کیلومتر دویدم که برام برنداشتن قدم

هرکاریم که کردن و منت نذاشتن سرم 

فقط اون زخمای کاری ای بود که بم زدن

من سر حرفایی که شنیدم و دردایی که کشیدم

و سرمایی که چشیدم

هیچ وقت از کسی طلب ندارم

مخصوصا از آدمایی که هدف ندارن

مرام اون کسایی که تو دعواها طرف ندارن

من دورم پُر آدم اما فقط چندتا رفیق

که اگه من جلوشونُ نمیگرفتم میزدن به تیغ

من صدام سردِ ،نگام تلخ

تنم دردِ ، روزام تلخ

برا من از بیرون همه چی میگذره آروم

اما از درون تماماً ویرون و داغون 


[ 【y】【e】 ]

چند وقته شعر نگفتم و دلم تنگه

واسه قلمی که کنارم نبودنش ننگه

چند وقته بی عاطفه شدم و دلم سنگه

تقصیر من نیس این صدای خسته

گیر افتادم پشت درای بسته

کنار من پراز آدم پسته 

نقاب دشمن یا لباس دوست

چِتُ منگُ و چهار تا آدم لوس

ی سریام انقدر سر سختن

که با چنگیز مغول درو تختن

 


[ 【N】【o】 ]

دیگه گذشت از من جرُ بحثُ دعوا

دیگه گذشت که من تگ بزنم لا حرفا

دیگه گذشت از من حتی ی لبخند

دیگه واسم تفریح نیس حتی سفر تو لندن

تو زندگی تو یکی هست یکی نیس

ی شب شادی ی شب میخوابی با چشای خیس

اما زندگی من این شکلی نبودُ نیس 

انقدر حالیمِ که با قانون بازی میکنم عین تنیس

اما فازم سنگین تره اینه که بشم پلیس 

من بجا دستای کسی آسمون خدارو خواستم

من بجا زجه خیلی آسون دنیامو ساختم

من نه واسه کسیم نه واسه این دنیا

من ی بی دلم که  فقط واسه خودمم و خدا 

 


[ 【H】【e】【y】 ]

 ✘...آیـکـونــ پـنـلـوپـه...✘

فانوس افکارم میشه خاموش

من تو هر قدم میشم فراموش

اشکای من حرفای نگفتمه

با اینکه تبحر من تو کلمه نه گفتنه

با اینکه  قلب من برای رفیق نهفتمه (خدا)

اما باز انقدر خالیِ دنیام انقدر تنهام حتی تو رویام

که دلم میخواد رو قبرمم بنویسن گمنام

من اگه خاصم چون خودم خواستم

چون پای حرفی که بزنم میتونم وایسم

خاص بودن من بخاطر عادی بودنمه

بخاطر دور از چیزای مادی بودنمه 

چون ی "آدمم "، نه زخمی نه زهری مثل افعی

باشه قبول کلمه "من" فقط دو حرفه

اما نمیتونی تصورش کنی حتی تو دو هفته

زبونش حرفای عاشقانه نمیگه دلش جایی نمیره 

ی کسی که تنهاییُ دوست دارم و میخواد باهاش بمیره 

 


[ 【M】【o】【m】 ]

آیـ ـکـ ـونــ Venellope 

حرفات کم کم تلخ میشه،چشات نم نم تر میشه 

حست به زندگی ترد میشه،وجودت پر درد میشه 

خسته از دنیا و خسته از زندگی

دلـــت میخــواد حـرفـاتُ بـم بگی

منم خوب میفهممت اما حرفم تنها سکوتِ

چون زنـدگی ای داشتم که بــدتر تـو بـوده 

نمیدونم اسمشُ چطور بذارم مادر

چون فقط بود ی پستِ نامرد 

فقط دو سال داشتم که از پدرم جدا شدُ ولم کرد

خدا بعدش بدترین عذابُ نازل به دلم کرد

کی گفته نامادری بد واسه قصه هاس؟

چطور میشه با اون لبا بشه مثه پسته باز؟

حرفامُ میزنم و اصلا ندارم حسِ راز

ی زن با ی ذات بد ،آدم مغزُ دلش میده رد

وقتی حتی خدا باهاش میشه بد

باید تحمل کنم دیگه چه میشه کرد

همیشه گفتم زندگیم خوبُ همه چی آرومِ

اما هیچکس نفهمید پشت این نقاب خنده ی دل داغونِ

کسی نفهمید که من باطلم بارونِ

کسی نفهمید نشسته قاتلم تو خونه 

من دارم عذاب میکشمُ این شعرُ مینویسم

اما تو میخونی و کف میزنی به افتخار کار بیستم

نمیفهمی شاعر این نوشته ها تو درد غرقِ

حالیت نیس که زندگی چقدر باهاش بد کرده

من سنی ندارم که خسته بشم از زندگی با این همه علتم

کسی که قرار بود برام مادری کنه شده باعث ذلتم

ی وقتایی میبرم از عالم و آدم 

اما حرفایی که میزنم نمیره یادم

هیچکسُ نمیخوام فقط میخوام خدا بمونه با من


[ 【D】【a】【y】 ]

  ✘...آیـکـونــ دختر بی اعصاب...✘

من مثل ی  بیمارم که بیدارم تمام روزُ شبُ 

من مثل ی  بی عارم که می نالم تمام دورُبرُ

من مثل ی سیگارم که دود میکنم تمام خاطرات خوبُ بدُ

من مثل ی بیکارم ، روپامه گیتارم منتظر ی دیدارم(مرگ)

به آسمون دید دارم اما بازم اسیر دیوارم 

تو فک کن دیوانم

دلم گرفته ، از همیشه بیشتر

غم هایی که نمیخوام بمونه پیشم 

و اشکایی که تو چشام کمونه میشن

این روزا میگذره از همیشه بدتر 

و دستایی که شدن از همیشه سردتر

با حسِ خوبی که شده از همیشه کمتر

 


[ 【H】【e】【r】【e】 ]

✘...آیـکـونــ دختر بی اعصاب...✘

اینجا هواش آلودس حیف نفس 

که هوس داشته باشی بخوای بپری از قفس

و  هس همیشه اینجا این قانون

که به واسطه آدما بشی داغون

بارون بشی و بخوری زمین آروم آروم 

 اینجا بوی خون میده دیگه دین مرده

 فرهنگ و اصالت آدماش بدجوری تیر خورده

وقتی بجای "شرافت" همه فقط دارن "شر" و" آفت"

چطوری آدم با زندگی تو این مملکت بیاره طاقت

مشکل از ایرانی نیس که پدرای ما پاش خون دادن

کم نبودن جونایی که پای این مرزُ بوم جون دادن

خون رستم تو رگ تک تک ماست بی نهایت

اما حیف که کشورمون افتاد دست اونایی که نباید . . . 

نه اینکه ترس داشته باشم از گفتن حرف حق 

اما همه میدونیم که آدمای اینجاهستن غرق درد . . . 

 


[ 【M】【y】【D】【a】【D】 ]

ایکن های لیدی شکلاتی

من ی دختریم که عاشق بابامم

و خانواده ای که همیشه باهامن 

همیشه کنار هم آرامش میگیرم

همیشه برا هم فال عشق میگیرم

اگه کنار هم نباشیم می میریم

پدر من فرمانده جنگ بود

تو غربُ غربتِ هزار رنگ بود 

پدر من ی مرد به تمام معناس 

پدرم جواب تمام حرفاس (منظورم حرفای خودمه)

من عاشق اونم اون عاشق منه

خیلی راحت میگذره بخاطرم از همه

اون منو ی جنگنده بار اورد که از پس خودم بربیام

اون منو برای آینده بالا برد تا از بچگی در بیام 

تصمیمات زندگیمُ گذاشت به عهده خودم

نذاشت دلمُ مثل خیلیا عقده ای کنم 

ی وقتاییم ازش دلخور شدم 

اما بعد فهمیدم بوده بخاطر خودم

من درس زندگیُ مدیون اونم

همیشه دوست دارش میمونم

 


[ 【M】【Z】 ]

 

تو محکوم به دستورات اونی مثل سرباز

تو دلت کلی غم داری با 100 راز

منم که قلمم فاش کننده حرفاس

اما ببین زندگیتو به این آدما نباز

دعا میکنی آزاد بشی از زنجیر اون 

شاید این رویاهاس که میکنه بازندگی درگیرمون 

دلت میخواد خودت برا خودت تصمیم بگیری

دوست نداری جلو متحمل شدنات تسلیم، بمیری

میخوای با مودت بری تو راه خودت

اما آیندت سَدِ و نمیذارن آدمای دورت

بیخیال اینکه داری تو قفس اون نفس میکشی

ی روزی میاد که میشی هم نفس و ازاون دست میکشی 

اما ببین رفیق باید استوار باشی و پاینده

چون بالاخره اونم میشه ی روز میشه بازنده

درسته که بزرگت کرده و اسمش باباس

اما ازون آدماس که موعظش واسه ماهاس

و یادش میره خدا اون بالاس 

من میدونم چقدر بدی باهاش 

آرزوته خون نباشه تو رگاش

برو جلوش وایسا و بگو ای پدر

ی وقتی هم میشه روزای بد بدر

 (این شعر برای مرضیه )

 


[ 【O】【o】【O】 ]

آیکن های لیدی شکلاتی

روز ها بی رحمانه شب میشن

آدما باهم دیگه بد میشن

ی روز باهم گرم و روز بعد سرد میشن

ی روز عاشق و ی روز از هم به راحتی رد میشن

اما من میخوام از بدی های دنیا چیزی نمونه پیشم

بخاطر همین واسه تیر محبت کمونه میشم

این دنیا رنگی نیس اما من رویام شیرینه

آرزوهام جلو روم داد میزنه  عین آیینه

با اینکه آسمون پاکُ بدی این پایینه

باید لبخند بزنی و شاد باشی زندگی همینه

وقتی خدا باهاته دنیا تو دستاته

دیگه چی کم داری واسه چی غم داری

وقتی باشی بی دل 

خدا  عشق خودشُ  بهت میده 

(یعنی بی دل کسیِ که

فقط عاشق خداس)

این روزا شادم به وسعت دریا

تو خوشی رو از چشای من دریاب

این شعر طولانی شد میشه رویایی شد

میشه تو قعر گناه توبه کرد و خدایی شد

من ی جور شعبده بازم که هست قلمشغلمُ رازم

وقتی قلم تو دستای من پیچ و تاب میخوره

وقتی تنهایی و هیچ ادمی نیس دورت

این کلمات تورو به رویاهات میسپوره . . . 

 (ماه مبارک رمضان مبارک)


[ 【B】【i】【G】 ]

ادعای بزرگی نکن تو هنوز کلی راه داری

تو به غم پا دادی نفرتُ تو دلت جا دادی

بزرگ اونیِ که مثل الماس میدرخشه 

چون بی التماس میبخشه

چون تو حرفاش نی نقشه

تلاش میکنه تا بی غم شه 

 


[ 【Y】【e】【s】 ]

درد کشیدی اندازه حرفا ، زندگیت غرقِ تو سرما 

نمیخوای بچشی مزه فردا ،  آره الانِ لحظه پرواز 

بذار حقیقتُ بگم . . . تو ی روز میمیری

چه پرهیزکارُ چه بی دینی اینو با چشای خودت میبینی 

سنگ یا تابوت و ی شاخه گل رز

سرد و نابود و ی کارنامه که مال توست

حالا سیاه یا سفید بودنشُ خودت بگو

سربلندی جلو پروردگارتُ خودت بدون

لحظه به لحظه سخت و درگیر

آره میدونم که سخته تقدیر

همه چی دیر شده و بی جون ی جسد سردی

اما هرچی که بشه خودت با خودت کردی

 


[ 【H】【e】【y】 ]

گاهی اوقات سرت درد داره

به قدری که دلت حرف داره

بد شده با همه رفتارت

تو زندگیت یکی اومد و یکی رفت ،آره

گاهی اوقات خودتو گم میکنی بین افکارت

هرکی رسید هرچی خواست کرد بارت

اما ببین رفیق ی فردایی هم هست 

که دور میشی از آدمای پست

که دور میشه از وجودت ترس

که میکشی از غم دست

ی خدایی هم بالا سرت هست

"برای بهترین رفیقم مریم" 


[ 【S】【o】【r】【y】 ]

ببخشید ی مدت نبودم سیستمم مشکل داشت

 اما در عوض تو این مدت کلی شعر نوشتم

امیدوارم  خوشتون بیاد . 

 در ضمن  شعر کوتاه بهتره بنویسم یا بلند ؟ 

آزادی یعنی نداشتن ترس از گفتن حـرف حق

 

آزادی یعنی احساس نکردن غربت تو وطن 

اما واسه سرفرازیش میگذری از تن 

آزادی یعنی بخاطر افکارت نشی ترد

آزادی یعنی بخاطر رفتارت نکشی درد

 

حالا شما بگید آزادی یعنی ...؟(حتما با قافیه)


[ 【I】【,】【m】 ]

  آیکُوכּ هاے +1

من ی عصبی آروم

ی عشق بارون با قانون داغون

اما میرسه به خواستش آسون

من عشقُ میذارم پای غرورم

رفیقامو دوست دارم اندازه جونم

واسه پیر شدن هنوز جوونم

اما دوست دارم همه چیزُ بدونم

من فقط واسه خودمم و خدای خودم

من زندگی میکنم با همین گُلای دورم

یاد گرفتم آرامشُ به سرنوشت گفتم آماده شو

هیچ وقت فکر نمیکردم دست به قلم شم اما حالا که شد

من خودم تقدیرُ رقم میزنم تو آینده قدم میزنم

من به افکارم قلم میزنم و اشعارمُ  ورق میزنم

من درگیر حرفای پشتم نمیشم

چون جاشون نیست پشتم که بیشتر

من طالب پیشرفتم و تا اینجاشم خوب پیش رفتم

من همیشه فقط محتاج بالا سریم بودم

تو بنده واقعی خدا بودن تاحالا که سریع بودم

همیشه خواستم اول باشم نه مثه بقیه تنبل باشم

همیشه خواستم اونی باشم که باید باشم

من عشقم بعد خدا فقط موزیک و شعر نوشتنه

من چشمم بعد دنیا فقط رو بیت و دلنوشتمه

 


[ 【I】【a】【m】 ]

 آیکُوכּ هاے +1

 من از بچگی عشق رپ بودم

نه که از لج بگی باشه من خوبم

اما با این حال هنوز بدخواهام دورَن

من ی دختر مغرورُ خود خواهُ دشمن تراشم

اما با این حال کینهُ نفرتُ پشتم گذاشتم

همیشه سعی کردم با خودم دشمن نباشم

 


[ 【s】【o】 ]

 آیـکـــوכּ هـاے سـے تــو

اینو خوب میدونم

که غمِ تو زندگیت با لبخند نمیشه کم

اینو خوب میدونم

که درد تو بم بگی زخمت نمیشه ریشه کن

اما ببین من خودمُ ساختم واسه حرفای ناگفته

واسه برگای تا خورده لای رمانای سال خورده 

من زبونم عقرب نیس اما خوب بلدم نیش بزنم

من خودم خواستم و به دردای خودم تیشه زدم

پس توهم زندگیتُ واسه غم هات نباز 

زندگیتُ رو پایه سختی و دردات نساز

 


[ 【H】【i】【S】【s】 ]

ببین این کلمات به ذهن من خطور میکنه 

میرسه به قلمم و رو برگه عبور میکنه 

میرسم به هدفمُ  منُ از صحنه دور میکنه

نمیدونم چرا غیر قابل قبولِ که این دست خط منِ

من مینویسم واسه خودم نه واسه همه 

اینا حـِرفه ی منه چون شاعرم

واسه دردای دیگران شاهدم

واسه غم های خودم ناشرم

من حرفامُ تو کلمات میکنم تزریق

جملاتم تیزه چون میگذره از تیغ

 


[ 【T】【i】【K】 ]

      ایکاش بشه بفهمونم به بعضیا که 

        سنگینی حرفاباغمگینی افکارکلیتوفیقشه            

 ایکاش بشه بفهمونم به بعضیا که

رنگینی دنیابابدبینی رویا خیلیتوقیف میشه 

ی سریا جلوم قد علم میکنن اما چون بد عمل میکنن

فقط واسه پله بالاتر بدرقم میکنن  

 

 


[ 【B】【a】【D】 ]

حالا که فکر میکنم میبینم خوشی هم اونقدر کار ساز نیس

دلت میخواد از این همه غم بگذری و بری اما رات باز نیس

من  خستم از بس خودمو قایم کردم پشته خنده 

که کسی نفهمه این آدم خوشحـال پشتش درده

من خستم از بس وانمود کردم همه چی خـــوبه

تــا هـیــچــــکس نـفـهــمه کــه تـه دلــم خـونــــه

 


[ 【F】【u】【n】 ]

بجا اینکه دنیاتو بی ارزش کنی 

باید خودتو جلو دردات ارتش کنی

غم رو تو دلت نرمش کنی

بعد کلاً از بین ببریشُ بسوزونیشُ سردش کنی :D

فـآر بدجوری سنگین شــده اونم از نوع فـFunـآنـِش 

 

کلمه رمز: بی ارزش ارتشِ غمِ که باید از بین ببریش


[ 【G】【O】【D】 ]

وقتی میبینی فقط خودت و خودتی و خدا

شاد باش به وسعت دنــــــــــــیا

چون خیلیا ندارنش حتی تو رویا

اینکه تــــکم و سر عین عقــــاب

نمیشه انداخت رو قـــلبم قلـاب

اینکه بالاتر از همم و دو قدم تا خدا

من  عوضش نمیکنم حتی با دنــیا


[ 【H】【p】【y】 ]

غصه واسه قصه هاس

باید شاد بود و لبا مثه پسته باز

اصلا بیخیال هرکی ضد ماس

مهم اینه تو زندگیمون کوکه ساز

اینجا هنوز فاز سنگینه

اما این بار دشمنه که غمگینه 


[ 【F】【a】【l】【s】 ]

دلخونم از آدمای دورم که پستن من در اعتماد و بروشون بستم

 اونایی که بودنشون حس نمیشه اما ادعا میکنن که هستن

دلخونم از اونایی که تو لباس رفیق برام شمشیر از رو بستن 

 

"کلمه رمز : اعتماد حس نمیشه تو لباس رفیق "

 


[ 【O】【k】【a】【y】 ]

 

من بریدم از عالم و آدم  

 زخمایی که خوردم میمونه یادم

 آدما میرن اما درداشون میمونه بامن 


[ 【T】【x】【T】 ]

 

باز من موندم و ی قلم خسته  من و ی دلِ شکسته 

من موندم و ی دنیا که پسته من با ی دنیا حرف و ی لب بسته

دلتنگم اما دلتنگی بهتره اینه بفهمی جای کسیرو تنگ کردی

دلخستم اما خستگی  بهتره اینه ی دنیا امتحان پس بدی


[ 【N】【O】【T】 ]

من ی گوشه تنها  و داغون نشستم 

ی گوشه زیر بارون  و آروم  شکستم 

  من  بی صدا ،  بی جون و  خستم 

بالم رو بستم نه از روی ترسم

نه  اینکه  به کسی دل بستم 

 

بخاطر آدم های دورم که پستن

 

 


[ 【D】【i】【e】 ]

 

سفیر تنهام  . . . زندگیم  آرومه اما وارونه

اسیر غم هام  . . . دلم هنوز  با اونه اما داغونه

رفاقت ماجراست و جدایی قانونه . . .